تاریخگذاری نسبی آجر های لعابدار
به صورت خلاصه از نظر نشانهشناسی مجموعه تزیینات این آجر سفال های لعابدار شامل عناصری است که در دوره درگیریهای آشوری اورارتوی حدود قرن ۸ ق.م در این منطقه متداول بوده است. تاریخگذاری دقیق باستانشناسانه آجرهای بوکان با مشکلات زیادی روبرو است، چرا که گزارش حفاری محوطه چاپ نشده، اشیاء به طور مستقیم مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفتهاند و نیز اینکه توضیحی درباره لایهنگاری و معماری محوطه وجود ندارد. بااینوجود تنها امکان یک رهیافت باستانشناسانه وجود دارد و آن مقایسه این محوطه با محوطههای مجاور است که به خوبی مطالعه و لایهنگاری شدهاند و دادههای آنها در چهارچوب تاریخی تفسیر شده است
کاوش تپه حسنلو
کاوشها در دره سولدوز روشن ساخته که ساختمانها در آن دوره در اثر یک آتشسوزی بزرگ پس از یک درگیری در حدوداً اواخر قرن ۹ ق.م نابود شده است. بر اساس جدیدترین مطالعات که نشانگر یک حمله نظامی به منطقه جنوب دریاچه ارومیه در حدود ۸۰۰ ق.م است.
کتیبههایی اورارتویی که در مناطق اطراف دریاچه ارومیه به دست آمدهاند، بیانگر حملات نظامی ۲ تن از شاهان اورارتویی، بشرویی بوده است، کمی بعد، به دنبال این دوره، دوران شکوفایی حسنلو که آغاز میشود. در همان زمان یک سلسله استقرار بومی با معماری شاهانه توسط اورارتوها در کشور مانا پایهگذاری میشود. حفار حسنلو شامل یک قلعه أرنون و متعلق به میانه قرن ۸ ق م میداند.
تاریخی نیز برای آغاز ساخت آن در ابتدای قرن ۸ ق.م پیشنهاد شده است. درهرحال این تاریخگذاریها بیانگر یک استقرار پیش از پایان قرن، هنگام لشکر کشیهای بزرگ آشوریها در منطقه دریاچه ارومیه است. نخستین استقرار در تپه زبویه نیز تاریخی نزدیک همین تاریخ اما کمی دیدتر را دارد که توسط کاوش علمی دایسون در این تپه بین ۶۰۰ ق.م تعیین شده و از سوی محققان دیگر از جمله بومر، یانگ و ماسکارا پذیرفته شده است .
لشکر کشیهای سارگن دوم
در بین سالهای ۷۱۶ و ۷۱۴ ق.ماتفاق افتاد که به شمال غرب ایران بوده و باعث کم شدن نفوذ و قدرت اورارتوها در این منطقه شد. وی در جریان این لشکرکشیها به خصوص لشکرکشی هشتم، سران مانایی را بر ضد دولت اورارتو و قدرت در حال تولد ماد که متحد رؤسای اول پادشاه وقت اورارتو بود شوراند.
بیل در متون تاریخی متعلق به قرن ۷ ق.م به این نکته اشاره کرده که مردم این منطقه دائماً متحد یکی از این دو قدرت بزرگ زمان، آشور در غرب و یا اورارتو در شمال و شمال غرب بودند. در حقیقت بوکان که بدون شک در قلمرو کشور مان قرار داشته است ، میتوانسته مرکزی برای ارتباطات هنری و فرهنگی در این عصر بوده باشد.
با این پیشزمینه، تپه قلایچی میتواند به عنوان یک محوطه استقرار مانایی و نیز مکانی برای تلاقی فرهنگهای مختلف منطقه در میان راه زبویه حسنلو، همزمان با دوران شکوفایی حسنلو در نظر گرفته شود. اگر تاریخ کاهش نفوذ قدرت اورارتو در منطقه اطراف دریاچه ارومیه را بعد از ۶۵۰ ق.م بدانیم، بنابراین آغار زمان حضور این قدرت در این منطقه را که نزدیک یک قرن به طول انجامید،
می توان در میانه قرن ۸ ق.م در نظر گرفت. بااینوجود، عناصر سیکی موجود بر روی آجر سفال لعابدار، نشانگر تاریخی جدیدتر یعنی اواخر قرن ۸ و اوایل قرن ۷ ق.م و همزمان با دوران شکوفایی هنر ایلامی نو هستند.
نتیجهگیری کلی باستانشناسی آجر سفال لعابدار
با وجود عدم آگاهی در باره بافت باستانشناختی و محل کشف آجر سفالی لعابدار، با مثالهایی که بیان کردیم میتوان نتیجه گرفت که این اثر نمونهای از آجر سفالی لعابدار چند رنگ بوکان است که به مجموعهداران فروخته شده است. همچنان که حفاری رسمی در تبه قلایچی نیز منجر به کشف تعداد زیادی از این آجر سفال های لعابدار شده است.
در حال حاضر امکان نسبت دادن این آجرها به این محوطه بیشتر از هر جای دیگر است، بی شک این آجرها تزیین کننده دیوارهای یک بنای مانایی (قصر، معبد) بوده است.