مقدمه آجر سفال لعابدار
این اشیاء با وجودی که از بافت خود جدا شدهاند، ارزش مطالعات باستانشناسی را دارند و نباید اجازه داد به فراموشی سپرده شوند؛ بنابراین از همان زمان عدهای زحمت بازسازی و تعیین هویت نسبی این آجر سفال ها را به جان خریدند.
به تازگی از قاچاقچیان در تهران تعدادی آجرهای لعابدار سالمیالم یافت شده قطعاتی از آنها وجود دارد که احتمال میرود از به قلابچی واقع در نزدیکی بوکان در استان آذربایجانی بهدستآمده است . داستان این کشفیات به سال ۱۹۸۵ که یک هیئت باستانشناسی شروع به حفاری در این محل نمود برمیگردد. غیر از ۳ پاراگراف کوتاه در روزنامهها هرگز گزارش دیگری از این کاوش چاپ نشدن معبد متشکل از یک تالار اصلی است که در واقع قلب یک مجموعه مذهبی بشمار میرود. در شرق این تالار آثار چند برج استحکامی بهدستآمده است. همچنین یک دروازه اصلی و چند اتاق ضمیمه به در کشف شدند مسطح داخلی دیوارهایی که روی پی سنگی ساختهشدهاند، با آجر سفال های لعابداری که دارای تزییناتی به شکل اسفنکی، گریفون و گلها است، پوشیده شده است. یک استل سنگی توسط باستانشناسان کشف شده که روی آن یک کتیبه ۱۳ سطری به زبان آرامی نوشته شده است
هنگام معرفی اشیاء یافت شده در نشریه سازمان میراثفرهنگی عکس یکی از این آجر سفال ها همراه توصیفی بسیار کوتاه از مکانی که تصور میرود این اجر متعلق به آنجاست چاپ شد؟
آجر سفال
بیشتر آجرهای یافت شده از تپه قلایچی، همانند آجر سفال موردبحث در این مقاله، به شکل مربعی هستند که تزییناتی به شکل نقوش دایرهای با قطر ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر روی آنها نقش شده است یک طرف این آجر موردبحث لعابدار است و کار فرمانداری را با سر انسانی با ریش ولی بدون سیل نشان میدهد، بر روی سر و کلاهی مخروطی شکل و شاخدار قرار گرفته و موهایش در پشت گردن جمع شده است. این نقشمایه شباهت زیادی با نمونههای بینالنهرینی دارد. ردیف پرها به صورت یکدرمیان یزد و سفید هستند. بدن سفید است اما در میانه پشت، رنگ سبز بهکاررفته است. کل این نقشمایه روی زمینهای سبزرنگ خودنمایی میکند با اینکه انتساب این آجر به محل مورد ذکر با تردید روبهرو است اما به راحتی میتوان با بررسی نشانهشناسی نقشهای آن را در میان نقشمایههایی که تاکنون از این منطقه شناخته شده قرارداد
نشانه شناسی
نقشمایه مربوط به موجودی تخیلی با بدن گاو نر بالدار با سر انسانی به وفور در نقش برجستههای آشوری به چشم میخورد. این شکل در آشور بسیار مرسوم بود. همانند دیگر موجودات تخیلی بالدار، نمونههای یادمانی بهدستآمده از نمرود و به خصوص خورساباد در قصر سارگن دوم متعلق به قرن ۸ ق م شاهدی بر این مدعا به شمار میرود این نقشمایه بر روی پلاک زبویه نیز مشاهده میشود. متأسفانه امروزه این قطعات که متعلق به دو پلاک تزیینی از جنس طلا هستند، در موزهها و مجموعههای شخصی پراکنده شدهاند. بر روی هرکدام از پلاکها در شش ردیف گروهی از نقوش نشان داده شدهاند که تنها ۵ ردیف از آنها باقیمانده است، برای قطعه موجود در مؤسسه شرقشناسی شیکاگو نگاه کنید به کنتوز ۱۹۶۰
دو نوع اسفنکس روی پلاک بازسازی شده توسط هلن کتور به چشم میخورد، یکی از آنها مؤنث و دیگری بسیار شبیه نقشمایه موجود بر روی آجر سفالی بوکان است مهمترین عنصر این نقشمایه نحوه تزیینات تاج آن است؛ اسفنکس نقش شده در ردیف الف شاخ و تاجی بر سر دارد که به نوعی با تاجهایی که بر سرکار مردهای آشوری دیده میشود، قابلمقایسه است. اما نقوش روی تاج شاخدار مخروطی شکل، درست همانند اسفنکس بوکان بر سر دارند.