دلبستگی معماری ایرانی به آجر
در سازه یک بنای آجر سفالی، از یک سو جنبههای فیزیکی آجر سفال مانند فشارها و برآورد نیروها را باید در نظر گرفت قابلیت تحمل نیروی فشاری آجر سفال بسیار بیشتر از قابلیت تحمل نیروی کششی است و از سویی دیگر جنبه شیمیایی آن مطرح است.
عوامل طبیعی مانند باران و فعل و انفعالاتی که در اثر سرما و گرما پدید میآید، سبب تغییر شکل آجر سفال شده و در نتیجه تزئینات بیرونی نمای آجری را معیوب و کار هنرمند را مخدوش میکند.
آجر سفال مصالحی ارزان و در دسترس که قدیمیترین و درعینحال، نزدیکترین مصالح ساختمانی ساختهی دست بشر، به طبیعت بوده است، در طی قرون متمادی به رغم وزن سنگینش معمار ایرانی حاضر به کنار گذاشتنش نبوده است.
هرجا که، معمار با محدودیتی از جانب این ساخت مایه مواجه میشده؛ با چنان خلاقیتی این محدودیت را در نهایت زیبایی پاسخ میگفته که در برخی مواقع موجبات تحیر بیننده؛ حتی در عصر علم و تکنولوژی معاصر را فراهم میکند.
در واقع معمار، با یافتن پاسخی در خور به زیباترین نحو، محدودیتهای مصالح در دستش را به فرصتهایی برای نمایش توان و مهارت خود تبدیل میکرده است. ازاینرو میخواهیم راز این دلبستگی و تکامل را در این نوشتار پی جوییم. پس برای فهم بهتر مسئله در ابتدا مختصری به ریشهیابی کلمه آجر سفالی و تاریخچه و ترکیبش میپردازیم
مروری بر گذر زمان پیدایش آجر سفالی
در ایران از حدود چهارهزار سال قبل ایلامیها توانستند با پختن خشت خام به عنصر جدیدی به نام آجر سفالی دستیافته و با بهکارگرفتن آن به استحکام بناهای خود بیفزایند.
در بناهای ایلامی در شوش و هفتتپه برای اولینبار بکار گیری آجر در سطح وسیع کاملاً مشهود و بقایای معماری آنان مانند معبد زیگورات چغازنبیل شهرت جهانی دارد.
در دوران ساسانیان مصرف آجر پیشرفت کرد و در دورههای بعد با پسوپیش نهادن آجر و استفاده از فن گره کاری آجر سفال یا آجرکاری توانستند با ایجاد سایهروشنهای متعدد، زیبایی و جلوه خاصی به معماری خود ببخشند.
اوج این فن را در بقایای معماری دوران سلجوقی به وضوح میتوان دید از معماری آجری ایران بناهای بیشماری بهجایمانده است که از مهمترین آنها در دوران قبل از اسلام میتوان شوش و تیسفون پایتخت ساسانیان را نام برد که تیسفون بعد از شوش به مرکز معماری با آجر تبدیل شد و طاق کسری برجستهترین یادگار ساسانیان در تیسفون واقع در عراق کنونی است. از دیگر آثار مهم قبل از اسلام میتوان به قلعه دختر فارس اشاره کرد.
بناهای آجری پس از اسلام
از آثار مهم پس از اسلام به مسجد ماه خاصه در مجموعه چهاربکر بخارا و بخصوص مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا، میتوان اشاره نمود مقبره امیر اسماعیل سامانی، بر روی یک پلان مربع شکل ساخته شد که این انقلابی در هنر معماری و تکنیک ساختمانسازی بود.
گنبد کروی سمبل آسمان، مکعب زیر آن سمبل کعبه و ترکیب این دو با هم سمبل جهان است.
فرم سبد مانند دیوارهای خارجی این مقبره به نحو زیبایی بازی نور و سایه را به نمایش میگذارد.
چهار نمای این بندرها هر زمانی از روزبه دلیل زاویهی تغییر خورشید شکل متفاوتی به خود میگیرند.
خطوط سایهدار عمیقی که در نظر گرفتهشدهاند امکان میدهند تا اجزای اصلی طرح را مانند تالار سرپوشیده، ورودیها و ستونهای کنجی برجسته سازند.
آجر سفال های سه یا چهار ردیفه به طور یکدرمیان پس از آجر سفال های کوچکتر در ردیفهای عمودی و با انبوه بیشتر قرار دارند.
بهاینترتیب درحالیکه حاصل کار یک ظاهر بههمبافته دارد، بر بخش افقی تأکید شده است و ازاینرو استحکام دیوارهای باربر مدنظر قرار میگیرند خلاصه کلام آنکه به جرئت میتوان گفت: مرکز بناهای اسلامی آجری، در ایران بوده است.
نظرات و سبک های مختلف معماری
حاکمان مختلف این دوره، از سلجوقیان تا مغولها و تیموریان دارای سبکهای مختلف معماری بودهاند که در تمامی آنها آجر سفال مشترک است و میتوان از مسجد امامعلی در اصفهان، مسجد منار کلان در بخارا و از همه مهمتر مقبره سلطان محمد خدابنده در سلطانیه زنجان نام برد که در دوره مغول (ایلخانی) در ۷۰۲ هجری به دستور الجایتو بر اساس طرح آرامگاه برادرش غازان خان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو، الهامگرفته شده بود، ساخته شد.
با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه ۸ ضلعی است؛ اگرچه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تأثیر گذاشته بود لیکن، جنبههای ابتکاری در بنای اخیر به حدی است که آن را به صورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران درآورده است.
بهطوریکه بعدها نمونه و الگویی برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.
شرح مختصری بر معماری بنای سلطانیه
بنای سلطانیه به روی ۸ ضلعی ساخته شده و آن چیزی که باعث پیچیدگی این مسئله گردیده، الحاقهایی است که بعد از آن به بنا اضافه شده است … دربارهی هشت ضلعی بودن بنای سلطانیه آنچه مسلم است، هشت نه عدد مقدسی است و نه میتوان دلایل خاص مذهبی بر آن قائل شد.
صرفاً انتخاب این طرح از روی محاسبات تجربه شدهی معماری و به خاطر مرکزیت و ایستایی و احتمالاً ایجاد ساعت آفتابی در نظر گرفته شده است.
از مهمترین تأثیرات این بنای مهم (گنبد سلطانیه) در معماری جهان میتوان به تأثیرش در ساخت گنبد سانتا ماریادل فیوره اثر برونلسکی در فلورانس اشاره کرد.
در فاصلهی زمانی آغاز ساختمان تا اتمام حلقهای که قرار بود گنبد روی آن قرار گیرد؛ یعنی اواخر قرن سیزدهم و آغاز قرن پانزدهم، در ایتالیا کلیه کارگاههای گوتیک که میتوانستند سازهی موقتی چوبی نگهدارندهی گنبدی به این ابعاد یعنی بزرگترین گنبد تاریخ رنسانس را تولید کنند، تعطیل شده بودند؛ از طرفی گلوی حدفاصل گنبد و بدنهی کلیسا مانع آن میشد که نیروهای جانبی گنبد مستقیماً به بدنه منتقل شوند و از فروریزی گنبد جلوگیری شود.
راهکاری برای ساخت گنبد حود نگهدارنده
تنها راهحل، ایجاد گنبدی خود نگهدار بود که در همهی مراحل ساخت بدون نیاز به قالب چوبی زیرین اجرا شود و از طرف دیگر دارای خیزی بلند باشد تا در پایه، نیروهای ناشی از بار گنبد هرچه عمود تر به ساختمان منتقل شوند و از گسستگی گنبد جلوگیری شود. به نظر سن پائولوزی، محقق ایتالیایی، این روش را برونلسکی از گنبد سلطانیه که آن هم نظیر گنبد سانتاماریادل فیوره دوجداره دارای خیز بلند، آجر سفالی و خود نگهدار است، اقتباس نموده است اصفهان که در قرن ۱۱ و ۱۲ میلادی پایتخت سلجوقیان بود؛ با به قدرت رسیدن صفویان در سده ۱۷ میلادی به خصوص، در عهد شاهعباس به اوج شکوه و عظمت خود میرسد که از این دوره به جز مساجد و بناهایی نظیر عالیقاپو و میدان نقشجهان میتوان از دو پل معروف اصفهان: پل خواجو و سی و سه پل نام برد.
این دو پل آجری که اصل تقارن در آنها به دقت رعایت شده است؛ کاملاً برخلاف پلهای اروپایی طراحی شدهاند.