تعادل و توازن تزیینات و معماری
در تزیینات هندسی آجر سفالی بی آنکه تأکید و توجه بر عنصر خاصی باشد به هر عنصر بهاندازه برابر تأکید و توجه میکند. انواع تزیینات و نقش مایه های هندسی در حدی معین و حسابشده در جایگاه مناسب خود قرار میگیرند و هر عنصری بهاندازهای موردتوجه قرارگرفته که دیگر عناصر مجاور خود را تحت تأثیر قرار ندهد.
تمرکز در هر بخش از بافت تزیینات به همان اندازه و مقدار در بخشهای مجاور به وجود آمده است، بر پایه تفکر توحیدی، نور اقدس با پرتوی یکسان و برابر پر کائنات و عالم تابیده است و هیچ موجودی نسبت به دیگری برتری ندارد. درنتیجه توازن و نسبت تزیینات در یک بنا انعکاسی از وحدت و هماهنگی پرتو حیاتبخش الهی بر کائنات است.
تقارن نقوش هندسی
تقارن در هنر ایران سابقهای دیرینه دارد و جزء مبانی پایدار و درونمایه تزیینات هنر اسلامی محسوب میشود. مفهوم تقارن نسبت به سایر عناصر تزیینی هنر و معماری اسلامی از جایگاه برجستهای برخورداراست و عملکرد آن در تزیینات آجر سفالی، اشاره به زیباییشناسی آینهای معماری اسلامی داردو ابدیت و بینهایت را با تکرار طرحهای متقارن، نمادپردازی نموده و احساس هماهنگی و توازن و وحدت را به نمایش میگذارد.
انتزاع و تجرید گرایی هنر معماری ایران
سنت دوری از واقعگرایی و انتزاعگرایی باارزشهای تصویری گذشته هنر ایران درآمیخته است، نقوش هندسی هنر اسلامی تداوم منطقی آثار تزیینی ایران باستان است و تقلید از طبیعت در فرهنگ اسلامی جایگاه برجستهای ندارد. هنر اسلامی از تفکری واحد و یگانه و وحدت متعالی پیروی میکند و به ابداع صور علی میپردازد. به همین جهت، هنر اسلامی بالذات از تصاویر طبیعی تقلید نمیکند.
تزیینات در هنر اسلامی دارای ماهیتی انتزاعی و غیرشخصیاند و بیان منیت و احساس درونی هنرمند نیستند، این اشکال تأکید بر عینیت خاصی ندارند و اگر ملهم از طبیعتاند اما بهتدریج خاصیت انتزاعی یافتهاند و قوانین و قواعد زیبایی ناب و پنهان در ورای طبیعت را نمایش میدهند، نقوش هندسی در قیاس با نقوش گیاهی و اسلیمیها و دیگر نقوش جلوه کامل و ناب از مفهوم انتزاع را نشان میدهد و مفاهیم ذهنی و در دنیای را تداعی میکند.
معماری اسلامی به جهت رویکرد ضرورت محتوای دینی و قدسی، ماهیت انتزاعی از فضا و مکان را به وجود آورده است و درنتیجه طرحهای هندسی آجر سفالی با ساختار معماری وابسته و متناسب است، تشابه نقشهای هندسی با ساختار درونی و نظم مولکولی موجودات جاندار و بیجان طبیعت رابطهای خیرهکننده را نشان میدهد که بیانگر ساختار حقیقت درونی و شهود جهان مثالی است، ترکبیات انتزاعی هندسی بنا پرارزشهای ذکرشده در درون خود مفاهیمی از ذکر، نظم، تقارن، تناسب و هماهنگی و جلوهای از ماورا و تجسم مثالى عالم توحید و قدسی است.
بیزمانی و بیمکانی تزیینات معماری اسلامی
تزیینات هندسی به جهت ماهیت انتزاعی و تجلى امر توحیدی، ازلحاظ شیوه بیان در سراسر جغرافیای اسلامی و در هر زمان دارای وحدت بیان بوده و از زبان مشترک و یکسانی بهره میگیرد، سنت زیباییشناسی تزیینات هنر اسلامی به جهت اینکه از حقیقتی قدسی سرچشمه میگیرد هیچگاه گرد غبار زمان و مکان بر آن نمینشیند و هر زمان و در هر مکان احساس تازگی و سرزندگی نقوش و بیان امروزی بودن نقشها آشکار میشود.
وفاداری به ماده
مواد و مصالح در معماری اسلامی با بهرهگیری از طبیعت، اجسام مادی در برابر نمونههای مالی و معنوی خود شفافیت مییابند و نمونههای مثالی مرتبه وجودی را متجلی میسازند و به ماده شرافت و تعالی میبخشند. هنرمند مسلمان نسبت به سرشت هر شیء که چون مخلوق خداست، وفادار بوده و هر مادهای را نمود عینی کیفیت معنوی خاصی میداند. او با آجر سفالی همچون آجر برخورد میکند و از آن چیزی بهجز آنچه هست استفاده نمیکند.
او بامعرفت شهودی و آگاهی مستقیم نسبت به سرشت مصالح، حس واقعگرایی و وفاداری نسبت به سرشت ذاتی هر شی، آن را نهتنها موضعی متضاد و مخالف طبیعت و ریتمهای آن نمیداند، برعکس در همراهی و هماهنگی با آن قرار میدهد. طبیعت و ذات مواد اولیه در هنر سنتی، به ابعاد عرضی اشیاء بلکه در تطابق با هماهنگی حاکم بر وجود و سلسلهمراتب آن است و تمام توجه هنرمند مصروف این انطباق میشود، وفاداری هنرمند هستی در کاربرد مواد و مصالح همانند صیقل دادن ماده است و به ابعاد کیهانشناختی آن توجه ویژهای دارد.
تزیین ماده در هنر اسلامی تعبیری از اصالت یافتن ماده است و اصالت و سرشت آن با نمونه ازلی و مثالیاش همسنخ است. تزیین راهی برای رها شدن ماده از سنگینی دنیوی است و ماده نماد قابلدرک از عالم باطن و روحانی شده و ذهن به فضایی فراتر از ماده سوق مییابد تا نقوش به قلمرو لایتناهی راه یابد.
نتیجهگیری
تزیینات هندسی آجر سفالی معماری دوره سلجوقی بر اساس مناسبات دقیق شکلگرفته است و در عین برخورداری از یک شخصیت مستقل تزیینی بار فشار بنای معماری را جبران میکند و درمجموع استحکام و انسجام ارگانیکی را به بناها میبخشد. نقوش هندسی بیشترین سازگاری را با تعالیم و قوانین اسلامی دارد و هنرمند مسلمان در بهکارگیری آنها هیچگونه تباینی با شریعت نمیبیند. این نقوش به جهت جوهره کیفی در بیان مفاهیم نمادین
کیهانی و فلسفی جلو گر نظم و همراهی با آفرینش است و توازن و هماهنگی و قداست اشکال مادی در هنر اسلامی به کمک هندسه تکاملیافته و جوهره درک هنر اسلامی در شناخت مفاهیم آن نهفته است، در تمامی ترکیب و بافت های نقوش هندسی نوعی احساس نظم و هماهنگی و تناسب به وجود آمده که تجلیگاه ظهور انوار حق در عالم هستی بوده و زیبایی آن نمادی از وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را بیان میکند. نقوش هندسی و توجه به جنبه نمادین و وجه تعالیبخش آن از مبانی اندیشه و تفکر قدسی هنرمند سرچشمه گرفته و تکرار قبلیت بافتن حضور حقیقت به زبان نمادین و مظهر پدیدههای عالم بهصورت اجزایی تکرارشوندهاند که آیت و تجلی بر حق هستند.