ویژگی ‌های معماری سنتی در ایران

در این گفتار تلاش شده است تا از زاویه متفاوتی به ویژگی‌های آجر سفالی در معماری سنتی در درون فلات ایران پرداخته شود. در این دیدگاه به مقوله ضرباهنگ کند زمان در دوره سنت اشاره می‌شود که طی آن کنش‌ها با فاصله‌گذاری بیشتری دنبال می‌شده‌اند و ملات مابین آنها، از مقوله‌ای آکنده می‌شود که مسیر، حلم و طمأنینه و … از مؤلفه‌های آن است. 

به تعبیر دیگر کنش‌ها در صورت مجرد خود که در متن آیین تحقق می‌یابند. به‌این‌ترتیب، ضرباهنگ آرام این کنش‌ها شدت تأثیر تغییرات در محیط را تقلیل می‌دهد و به‌نوعی موازنه با طبیعت منجر می‌گردد. چنانکه این دخل و تصرفات موجب ایجاد ضایعات در آن نمی‌شود. همچنین تأثیر این فاصله‌گذاری چه در وجوه مفهومی و چه در ابعاد کالبدی در سکونتگاه‌ها، از مقیاس کلان (شهر) تا مقیاس خرد (جزئیات ساختمانی) مورد بررسی قرار گرفته است.

 

ویژگی ‌های علم سنت و تأثیر آن در معماری

اگرچه در مورد مؤلفه‌های مبنایی عالم سنت و تأثیر آن در آنچه معماری سنتی نامیده می‌شود، دیدگاه‌های گوناگون وجود دارد، در اینجا کوشش بر آن است تا از زاویه دیگری به این ویژگی‌ها و آثار آن پرداخته شود. یکی از نکات بسیار پراهمیت در دوران سنت، ایجاد حداقل دگرگونی در محیط بوده است، به شهادت نشانه‌ها، انسان همواره رابطه دوگانه ای با طبیعت و جامعه داشته و دارد که مبتنی بر بهره‌گیری از آنها است. در واقع، از منظر او، این دو عامل زمانی که واحد سودمندی بوده‌اند، دوست به شمار می‌آمده‌اند و با ورود به مرز زیان بخشی، دشمن تلقی می‌شده‌اند، در راه حصول به این منافع حد و حصری جز محدودیت در توان انسانی وجود نداشته است.

 

دوره حاکمیت سنت 

به‌عبارت‌دیگر می‌توان برهه حاکمیت سنت را دوره‌ای دانست که عموماً، انسان با خواص ظاهری طبیعت اطراف خود ارتباط برقرار می‌کرده و آن را مورداستفاده قرار می‌داده است، و اگرچه جون کیمیاگری همواره آرزوی تغییرات جوهری را در سر می‌پرورانده، در آن دوره به این امر نائل نشده است. در نتیجه، دخل و تصرفات وی در طبیعت شکلی بوده است و اگرچه اتمامی تلاش خود را به کار بسته است، به‌واسطه معدودی ابزاری و عدم شناخت درون ساختاری، میزان تغییر در طبیعت به‌اندازه‌ای نبوده است که دگرگونی ماسوی در آن ایجاد نماید.

 

آهنگ تغییرات در طبیعت و محصولات آن 

در این زمینه، معماری، به دلیل خصلت وجودی‌اش که مکانمند کردن انسان و انسانی کردن مکان بوده است، به دلیل فربهی ماده که عنصر پایه‌ای در برپایی بناست، در حد قابل‌توجهی، متأثر از توانایی انسان در تغییر طبیعت بوده است. برای مثال، فراعنه، به‌مثابه قدرتمندترین کارفرمایان، با استثمار هزاران انسان و به‌کارگیری حیوانات به‌عنوان نیروی کار و عامل تغییر توانستند سنگ‌های اهرام را از طریق نیل از کوهپایه‌ها به بسترهای آبرفتی حمل کنند، درحالی‌که این کار برای دگر شهروندان آن دیار مقدور نبوده است و به همین دلیل به وسعت از مصالح خشتی که در مکان احداث ساختمان تولید می‌شد، استفاده می‌کرده‌اند. این راه‌حل در سکونتگاه‌های داخل فلات ایران نیز به انبوهی به‌کاررفته است و اثر آن در طبیعت، چون لانه‌های مورچگان، فقط قدری جابه‌جایی در لایه سطحی زمین است که به‌مراتب مقیاسی فروتر از چین‌خوردگی‌ها در بستر طبیعت دارد و یا استحصال چوب در مناطق جنگلی برای ساخت ابنیه، ابزار و با تأمین سوخت که با توان محدود دستی انسان و ابزارهای ساده صورت می‌گرفت، هیچ‌گاه بر رشد و تکثیر طبیعی آن پیشی نجسته است.

بدین ترتیب، می‌توان دوران سنت را دوره‌ای دانست که اگرچه دیدگاه سودمند مداری بر انسان حاکم است، به‌واسطه محدودیت‌ها در توانمندی وی، میزان دخل و تصرف در محیط معمولاً وسیع و ماهوی نبوده، و به دلیل همپایی آهنگ این تغییرات با چرخه طبیعت در موازنه‌ای به سود طبیعت قرار داشته است.

 

فاصله‌گذاری در فرایندها

نکته حائز اهمیت دیگری که محصول آهنگ تغییرات در طبیعت است، مسئله فاصله‌گذاری در فرایندهاست. درک این فاصله‌گذاری که می‌تواند به حس گذر زمان نیز منجر شود، از تسلسل وقایع منظم و یا آشوبناک در طبیعت به دست می‌آید. اگرچه مسئله ضرباهنگ یا فاصله‌گذاری در دوران سنت به‌صورت طبیعی و بدیهی وجود داشته و آثار آن نیز در فرایندهای انسانی مشهود است، از یک برهه تاریخی به بعد که حاصل ضرباهنگ فزاینده شناخت علمی در مورد طبیعت است و می‌توان آن را دوره انقطاع نامید. – شتایی ملموس در تغییرات و کوتاهی فاصله مابین فرایندها پدیدار می‌شود. شاید بتوان تفاوت میان این دو ضرباهنگ و فاصله‌گذاری را ویژگی متمایز دوران کنونی و دوران سنت داست.

افزایش ضرباهنگ تغییر در دوران کنونی – که منتح از شناخت ساختار طبیعت و ارائه راهکارها و در پی آن ایجاد ابزارهای پیچیده‌تر و کارآمدتر است، به همان میزان – سودمند مداری را در انسان قوت بخشیده و به تغییر و تخریب در طبیعت انجامیده است. 

به‌تبع تراکم حوادث در زمان حاضر که روزبه‌روز به کاهش دامنه و با فواصل منجر شده است، چه در عرصه روابط اجتماعی و چه در زمینه ساختاری، به محو تدریجی حریم‌ها راه می‌برد و در نتیجه، تنش میان انسان‌ها افزایش می‌یابد، شهرها فشرده و متراکم، خانه‌ها کوچک و دیوارها نازک می‌شوند. 

اما اگر از این منظر به دوران سنت بنگریم، به‌ویژه در شرق عالم، این فاصله‌گذاری که محصول آهنگ زندگی است، می‌تواند ناشی از هستی‌شناسی فراگیر اتصال ازل به ابد در زمان لایتناهی کیهانی باشد. فواصل محسوس ضرباهنگ کنند تغییرات در دوران سنت، با مراسم و آیین‌های ویژه‌ای همراه است. 

در واقع فاصله‌گذاری است که موجد مراسم خاص می شود اگرچه در متن آن نوعی کنش موجود است، ملات چسبانیدن این کنش‌ها به یکدیگر صبر است که جوهره کنش‌ها را از یکدیگر متمایز می‌سازد. فاصله‌گذاری ملین کنش‌های متفاوت، به شفافیت آنها می‌انجامد و سیب می‌شود تا قدر آن‌ها شناخته شود. فواصل کنش‌ها سبب ایجاد فضای بینابینی، طمأنینه، انبساط، و فرح می‌شود، امری که تفاوت آن با تعجیل ناشی از فشردگی حوادث و تداخل امواج کنش‌ها قابل‌درک است که خود از زمان انسان‌محور فانی امروزی منشأ می‌گیرد.

 

تأثیر ضرباهنگ در معماری سنتی ایران

این امر به نحو مؤثری در فضای معماری‌ های سنتی ایران مشهود است و این اتفاق نه از سر عمد، بلکه به‌واسطه تأثیرگذاری عوامل متعدد محدودکننده در برپایی بنا رخ‌داده است، معمولاً، آنچه در ابتدا از معماری درون فلات به ذهن متبادر می‌شود. نوعی درهم‌آمیختگی و پیوستگی قدرتمند کلیدی است که بافت زیستگاه‌ها را به‌صورت یک بدنه واحد نشان می‌دهد. اما، ازآنجاکه محصول درهم‌تنیدگی این توده مادی ایجاد فضاست، در واقع، این عناصر ضخیم کار فاصله‌گذاری میان فضاها را به عهده می‌گیرند و به هویت‌یابی و تشخص در فضا کمک می‌کنند و در شهر، میدان، بازار، کوچه، دربند، و خانه، فضاهای متواتری را پدید می‌آورند که انسان را از محیط مربوط به جماعت، به‌تدریج، به خلوت خود می‌رسند. زمانی که در یک شهر سنتی فلات راه می‌روید. 

این ضرباهنگ قابل ادراک است. آفت تدریجی جمعیت، میزان فعالیت و هیاهو همگام با تقلیل مقیاس‌های کالبدی، و حتی سادگی تدریجی عناصر شهری حس فاصله‌گذاری را به وجود می‌آورد.

ضرباهنگ در خانه 

در خانه نیز فاصله‌گذاری‌های پی‌درپی توسط فضاهای میانی و عناصر بنا، چون هشتی ورودی، غلام‌گردش، حیاط، ایوان، تالار، گوشوارها به‌تدریج به خلوت می‌رسد و دیوارهای ضخیم ساخته شده از خاک قالب خورده و فشرده، نه‌تنها موجب می‌گردد تا فضاهای درونی به طریقی از هم تفکیک شود، بلکه همین دیوارهای سترگ و رفیع مابین ازدحام شوارع و خلوت خقه فاصله ایجاد می‌کنند.

فاصله‌گذاری در حیاط مرکزی 

فضای باز درونی یا حیاط مرکزی – که عنصر جوهری در ترکیب‌بندی بناهای سنتی در فلات ایران است. جرعه‌ای از طبیعت (نور، آب، باد و سبزینگی) را در درون به ناپدید می‌آورد که با فاصله‌گذاری توسط جداره‌های عمیق آن فضای زندگی پدید می‌آید و از طبیعت پیرامون تفکیک می‌شود. در این فاصله‌گذاری، طبیعت آزاد در شکلی کهن الگویی تجسد می‌یابد. این فاصله‌گذاری در جای‌جای خانه و شهر سنتی از مقیاس کلان تا خرد دیده می‌شود.

فاصله‌گذاری در مساجد

یک مسجد با جلوخان از میدان یا معبر فاصله می‌گیرد و عمارت سردر با فرونشستن و ایجاد سکو نشین از جلوخان فاصله می‌گیرد. هشتی ورودی میان در و حیاط فاصله می‌اندازد. ورود به حیاط از دو راهروی جداری ممکن می‌گردد. اگرچه می‌توان از هشتی مستقیماً به حیاط راه یافت، مسیر دو راهرو فاصله موردنظر را ایجاد می‌کند. ایوان‌ها در چهار جهت (چهار صفه) مابین شبستان‌ها و حیاط فاصله می‌اندازند و بالاخره در درون گنبد خانه، گوشوارها و سستی‌ها بر فراز مخزن مکعب شکل، هشت گوشی را پدید می‌آورند که مابین ساقه و عرقچین مدور و زمینه مربع شکل شبستان فاصله می‌گذارد. اگر قرار است گنبد به‌صورت نمادین خودنمایی کند، پوسته بیرونی رفیع‌تر، نفیس‌تر، و با انحنای کامل و برجسته‌تر شکل می‌گیرد و گنبد خارجی را با فاصله از لایه زیرین بنامی کنند – که با مقیاسی انسانی‌تر از درون جلوه‌نمایی می‌کند – و خشخاشی‌ها به‌عنوان اتصال‌دهنده، در عین فاصله‌گذاری بین درون و بیرون، عمل می‌نمایند.

فاصله‌گذاری بین اجزای ساختمانی 

هنگامی‌که سطوح نمای فراگیر حیاط قرار است به سطوح نهی‌کننده جداره‌ها، یعنی بدنه ایوان‌ها متصل شود، یک گلدان و پیچک، و با جزئیات جانشین دیگر، مابین این دو سطح قرار می‌گیرند تا، در عین فاصله‌گذاری، پیونددهنده آن دو باشند.

در جایی که دیوار آجری و با خشتی بر زمین می‌نشیند، مرز این دو با مصالح سخت‌تری چون سنگ یا آجر سفال ساخته می‌شود این ازارهء اتصال‌دهنده، به‌نوعی مابین سطح افقی کف و سطح قائم دیوار فاصله می‌گذارد در لبه فوقانی دیوار که به آسمان ختم می‌شود. عنصر دیگری چون بورگین با جنس متفاوت اما پیش‌آمده و غلبا با شکل مضرس بر روی دیوار پرچین می‌نشیند تا۔ در عین فاصله‌گذاری، خط آسمان را تقویت کند.

در واقع، فاصله‌گذاری مابین عناصر و با اجزای ساختمانی که درعین‌حال می‌تواند عامل وصل و اتصال باشد واجد نوعی کرشمه است – که هم وصل می‌کند و هم فصل. انفصال موجب ابراز هویت مستقل در عنصر و با فضا در شهر یا بنامی شود. درحالی‌که همان عامل با متصل کردن اجزا به یکدیگر، کلی درهم‌آمیخته و یکپارچه را پدید می‌آورد که به نوبه خود دارای هویت منحصربه‌فرد درهم‌تنیده‌ای است. 

به تعبیر دیگر، اگرچه در مقیاس انسانی، جزءجزء بافت‌ها یا ابنیه سنتی درون فلات مستقل و واحد کارآمدی و زیبایی است، اندام کلی و یک‌پارچه آن موجب احراز هویت متفاوت، حتی در اجزای آن، می‌شود، به ترتیبی که اگر اجزا از بدنهٔ کلی منفک شوند. به دلیل طبیعت اولیه آنها در ترکیب معانی، کارآمدی‌شان تقلیل می‌یابد یا از دست می‌روند. 

اصول فاصله‌گذاری در معماری سنتی

این فاصله‌گذاری در عین اتصال را می‌توان، لااقل، در مورد دو اصل پایه‌ای معماری سنتی تعمیم داد.

۱- معماری سنتی همواره به‌نوعی نمادین و واجد مفهوم است و به‌تبع تفکر عرفانی این دیار، نوعی تمثیل عالم مثال و، در واقع، همان علم فصل و یا وصل است مابین عالم آسمانی و خاکی. حیاط مرکزی – به‌عنوان عنصر جوهری این بناها – با چهار صفت احاطه‌کننده و چهارباغ و آب‌نمای میانی، معمولاً، از هندسهٔ منظم و منطبق بر جهات اربعه برخوردار است. کارکرد خاکی (زمینی) دارد و شرایط آسایش را در محیط ناسازگار طبیعی پدید می‌آورد و دربرگیرنده مفاهیم کیهانی و نمادین است از این روی، می‌توان گفت که تدبیر حیاط محل اتصال دو پدیده خاکی و آسمانی و یا مکان انفصال آن دو است.

٢. معماری سنتی، همواره، زمین مدار و متن گرا بوده و انسان با حضور در مکان، تغییر شکل آن را به سود خود متحول می‌ساخته است. ازآنجاکه بنا از خاک همان مکان بر پا می‌شود بدان متصل است و به‌واسطه تغییر شکل ماده از شکل طبیعی به اشکال کهن الگویی از بستر خود فاصله می‌گیرد و همان موقعیت طبیعی تغییر می‌یابد و تبدیل به مکان سکونت می‌شود.

مقولات دیگر در مورد معماری سنتی 

باید اذعان کرد معماری سنتی که محصول چالش مردم این سرزمین با شرایط دشوار محیطی طی یک دوره طولانی بوده است، ویژگی‌ها و ابعاد گوناگون اعتقادی، لسانی، اجتماعی، اقتصادی، فنی، و محیطی داشته که خارج‌ازحد این مقال است. نکاتی مانند فروتنی، صداقت، ایهام، ایجاز، و فن آوری پیچیده‌ای که بر پایه عناصر و مصالح ساده بنا شده است، به‌ویژه تعامل آن با محیط و دستیابی به راهکارهایی که با وجود آفتاب شدید و آب قلیل و بادوخاک. در واقع، چهار عنصر مقدس را به سود خود به خدمت گرفته، از اهمیت به سزایی برخوردار است. بالاخره، علم وابستگی به خارج از محیط و عدم دست‌اندازی و تعرض به طبیعت خارج از محل احداث خود، و همچنین دیگر آلودگی‌های محیطی، از فرازهای این معماری به شمار می‌رود که می‌توان به ‌تفصیل در مورد آن سخن گفت. آجر سفال یکی از مصالح ساختمانی است که در ساخت و ساز در ایران نقش بسیار مهمی دارد.

در کنار مسائل فوق، نحوه آموزش آیین‌های فتوت، دست‌به‌کار شدن، دست تصرف یافتن، روش‌های کاره تولید مصالح، هندسه منظم، شیوه‌های رسمی‌بندی و نقشه‌ریزی، بر پایهٔ ساختمان، طاق‌سازی، حیاط سازی و … تا جزئی‌ترین جزئیات این معماری، از مقیاس روستایی تا مسجد و کاخ و خانه و … نیز مقولات قابل‌توجه دیگری مربوط به این نوع معماری است که می‌تواند در جای خود فصول بسیاری را برای بررسی و پژوهش باز نماید.

0 0 votes
امتیاز به این محصول